باد بادکها .......
باد بادک ها را دوست دارم...............
انها همیشه در اسمان میرقصند.........
با انکه تمام زندگیشان را به باد داده اند!
.
.
.
.
خاطره یعنی:
یک سکوت غیر منتطره در میان خنده های بلند!
.
نگاه کن.............
نگاه ها همه سنگ است و قلبها همه سنگ...........
چه سنگبارانی ..................گیرم گریختی همه عمر.................
کجا پناه میبری؟؟؟؟
خانه خدا سنگ است........
به قصه های غریبانه ام ببخشایید..............
که من که سنگ صبورم...........
نه سنگم ...............
نه صبور ..............
.
بهانه گیر لعنتی.............
دلم را میگویم !!
اخر من تو را از کجا برایش بیاورم؟
.
دلم گرم خداوندیست
که.............
با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد!!!!!!
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که...........
میخواند مرا با انکه میداندگنهکارم !!!!!!
دلم گرم است و میدانم بدون لطف تو تنهای تنهایم.............
برایت من خدا را ارزو دارم!
.