خیانت!
روزی وقتی انسان هنوز افریده نشده بود
(عشق.عقل.وفا.معرفت.دیوانگی.بیخیالی خشم.صبر.نفرت.خیانت)باهم نشسته بودند.
که دیوانگی فکری به سرش زد به بقیه گفت :بیایید قایم باشک بازی کنیم .
همه قبول کردند بعد دیوانگی گفت :من چشم میگدارم شما قایم شوید.
سپس شروع به شمردن کرد:1.....2.....3.......بالاخره به 100 رسید وشروع به گشتن کرد همه را پیدا کرد جز عشق.
همه جا را گشت ولی او را پیدا نکردتا اینکه خیانت ارام به او گفت: او در گل سرخ قایم شده .
دیوانگی تا فهمید فکری به سرش زد ناخنهای بلند خود را در گل سرخ فرو کرد ناگهان عشق فریاد زد در حالیکه از چشمانش خون میچکید.
اری...........
عشق کور شده بود
دیوانگی ناراحت شد و به گریه افتاد
ولی......
ولی به عشق قول داد تا اخر دنیا با او بماند و ماند به همین خاطر انسان عاشق از عشق زیاد دیوانه میشود!
.
[ شنبه 92/4/8 ] [ 3:52 عصر ] [ تینا ]
نظر
