پيام
+
شب صدا ي باددر بيرون پنجره تنت را ميلرزاند
و تو در تنهايي گم ميشي
حتي دز سکوت هم گم ميشوي
بار ها وبارها براي نبودنش دليل مياوري و محکومش ميکني
حتي با دليل هاي خودت گريه ميکني
اماوقتي چشمانت برق چشمانش را ميبيند همه چيز را فراموش ميکني
وحتي دليل کارش را هم نميپرسي به اين ميگويند
* عشق خالي *
خاليه خالي
اما در دلت ميداني احمقانه است اين عشق يک طرفه
اين خنده ها از اشک هم بدترند
طوري اسيب
نداي آغاز
93/3/7
نداي آغاز
ميزنند که جايش هميشه ميماند واين را باز هم خودت ميداني
نداي آغاز
ت ي ن ا
نداي آغاز
.
.:سلمان فارسي:.
قشنگ بود ...
در انتظار آفتاب
آفرين زيبا بود:)
نداي آغاز
ممنون ازهر2تون:)