پيام
+
يک ليوان قهوه ي تلخ...
ومن در کنار پنجره....
تلخي قهوه کمي گلويم را ميزند..ونبودن توهم....نگاهي به بيرون مي اندازم....
فقط هيچ است.....ه ي چ
چشمهايم منتظرند...
منتظر ....
خسته شده ام از انتظار...صبر....
از بي احساسي متنفرم
هميشه صبر ميسازد...انتظار....
t i n a

almassshargh
92/7/19
قتليش
آآآآآآآآآآآآآآآآآآااااه
نداي آغاز
:-o
.حوريه سادات.
خيلي زيبا بود فقط يه تضاد داره دقيقا تلخي چاي مدنظرته يا قهوه
نداي آغاز
ببخشين يه اشتباهي پيش اومد اولش چايي بود عکس چايي گير نياوردم شد قهوه ياذم رفت ددوميشو عوض کنم
.حوريه سادات.
ولي خيلي قشنگ بود.:)
نداي آغاز
ممنونم الان درست شد