پيام
+
ذهنم ديگر از تپش افتاده است
ديگر حرف هم نميزنم
ديگر اشک هم نميريزم
کارم شده فکر .....
فکر......
وفکروخيال
نميدانم نفرت است ياچيز ديگر
نميدانم غصه است يا چيز ديگر
نميانم کجا هستم
نميدانم
نميدانم
اين
سوالها دهنم را در هم ميشکند
فکر کنم پر از خالي شده ام
فقط ميدانم قلبم شکسته است و هيچ درماني ندارند
ت ي ن ا

*قاصدک و شاپرک*
92/6/24
نداي آغاز
سلا به همه
نداي آغاز
واقعا که