سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک عاشقانه ی ساده برای من......

میم نون

یک سال دیگر بزرگ شده ام

 

 

با بهار همراه بودم

 

 

اما باز هم همانند همان کودکی هستم 

 

 

کودکی خام که هنوز هم منتظر نگاه توست..

 

 

خداوندا ازتو متشکرم که یک سال دیگر بودم و این روز را دیدم 

 

 

این بار کادویت زودتر از همیشه رسیده...

 

نگاه زیبایت را میگویم... 

 

 

.



[ شنبه 93/1/30 ] [ 3:18 عصر ] [ تینا ] نظر


تکراری...

نباید یکی را زیاد دوست داشت...

 

این یک قانون است...

 

زیاد که دوستش داشته باشی.. 

 

از یادش میروی

 

میشوی مثل همه..

 

عادی...

 

تکراری....

 

به اینجا که رسیدی دیگر کارت تمام تمام است..

 

ماندن احمقانه است...

 

چون بودن یا نبودنت یکی است...

 

از این احمقانه ها زیاد میترسم...

 

میترسم که من هم مثل همه شده باشم...

 

زیاد دل نبند ....


خودت را اسیر میکنی به جای او

 

 



[ شنبه 93/1/9 ] [ 2:1 عصر ] [ تینا ] نظر


دلت را که بدست بیاورم

بگذار من دلت را بدست بیاورم.......

 

دلت را که بگیرم دیگر دنیا را هم نمیخواهم...

 

نفس را هم ....

 

مهم نیست

 

فقط میخواهم پایان این سکوت...حس تلخ نداشتنت....

 

تبدیل شود به با تو بودنی ابدی

 

 

 

 



[ پنج شنبه 93/1/7 ] [ 3:54 عصر ] [ تینا ] نظر


میترسم از تو ......

امده بودم.....

 

امده بودم دلت را بدست اورم....


اما دلم را از دست دادم...


دلم را پیش دلت گذاشتم و باز گشتم....


میترسم .....


میترسم از تو که مبادا دلم را بگذاری و بروی...!




[ پنج شنبه 93/1/7 ] [ 3:39 عصر ] [ تینا ] نظر


بهار.....

بهار شده .....

 

 

میبینی؟!!

 

 

زمین هم با رنگها صلح کرده .....

 

 

خوش بحال زمین....

 

 

زمان...

 

 

بهار با آن همه دوری باز هم بازگشته....

 

 

زیباتر از همیشه زمانیکه..خاک

 

 

خشک ...

 

 

ارام .. و بی نفس...

 

 

تبدیل میشود به سمبلی از حس عاشقانه..

 

 

لطیف ....

 

 

پراز عشق به جوانه های ناز....

 

 

بهار با آن همه عظمت خویش باز گشت...

 

 

تو مگر چقدر عظیمی که در این دنیا هم نمیگنجی؟

 

ب

 

ای بهار من.....

عیدت مبارک...



[ پنج شنبه 93/1/7 ] [ 12:25 عصر ] [ تینا ] نظر


::