سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک عاشقانه ی ساده برای من......

این واقعا من بودم؟....منی که غرورم اجازه ی پرسیدن حالت را هم به

ا ن ت ظ ا ر .....
 

درخیالت میگویی:من؟؟؟
 

واقعا انقدر دلم برایت تنگ شده است؟؟؟؟
 

میخواهی به روی خودت نیاوری....
 

میخواهی....
 

ولی نمیتوانی...
 

روزها میگذرد و تو روز به روز عاشق و عاشق تر میشوی...
ولی این انتظار لعنتی وجودت را رو به سوی نابودی میبرد....
میروی .....
فراموش میکنی...
اما یادش که می افتی قلبت از جا کنده میشود...
ولی باز هم به روی خودت نمیاوری...
ولی نمیدانم حکم این قلب چیست که مثل اتش زیر خاکستر میماند
باکوچک ترین باد گداخته تر میشوی 

 



[ چهارشنبه 92/9/27 ] [ 7:52 عصر ] [ تینا ] نظر